یک انسان واقعی، جستجوگری تشنه است؛ هر چه بیابد، نه تنها تشنگیاش را برطرف نمیکند بلکه بر عطشش میافزاید. روانشناسی، علمی است که میتواند تا حد زیادی آتش این تشنگی را فرو بنشاند. چون با راهحلها، راهکارها و مسیرهایی که پیش پای ما میگذارد، بخشهای مهآلود زندگیمان را به جادهای روشن تبدیل میکند. علم روانشناسی، آینهداری است که ما را به خودمان نشان میدهد. در این مقاله به سراغ روانشناسی ثروت میرویم تا از این دریچه، نگاهی تمام عیار به خودمان بیندازیم.
» تعریفی ساده از روانشناسی ثروت
شاید بهتر باشد قبل از پرداختن به معنای «روانشناسی ثروت» نگاهی به واژه «ثروت» بیندازیم. از نظر شما ثروت چه معنایی دارد؟ در نگاه اول با دیدن واژه ثروت به یاد پول میافتیم. اما این نگاهی محدود است. چون ثروت، تمام چیزهایی که داریم را شامل میشود.
داشتههایی مانند سلامتی، آرامش، عشق، ذهنی عمیق و در نهایت پول را میتوان به عنوان مجموعهای کامل در نظر گرفت که در کنار یکدیگر به واژه ثروت، جانی تازه میبخشند.
این ثروت هماهنگ است؛ چیزی که لیاقت و استحقاق داشتنش از روز تولدمان در وجودمان قرار داده شده است. در نتیجه، روانشناسی ثروت را میتوان اینگونه تعریف کرد: «بخشی از علم روانشناسی که به بررسی رابطه ما با داشتههایمان میپردازد.» اما چون نگاه غالب به ثروت، از جنبه مادی آن است ما نیز در طول این مقاله مثالها و تعریفها را به بحثهای مالی ارتباط میدهیم. اما به یاد داشته باشید که ثروت، واژهای چند بُعدی است.
افرادی هستند که پول دارند و افرادی هستند که ثروتمندند.
کوکو شانل
» ما چگونه به ثروت نگاه میکنیم؟
بیشتر ما خودمان را فردی ثروتمند نمیدانیم. دلیلهای عریض و طویلی هم برای این کارمان داریم. مثلا اینکه: «من هنوز درآمدی ندارم یا درآمدم خیلی کمه، پس نمیتونم خودم رو فرد ثروتمندی بدونم» با توجه به تعریفی که از روانشناسی ثروت داشتیم درمییابیم که هر کدام ما حداقل در چند بخش از زندگیمان ثروتمند هستیم.
اما چون ثروت را تنها با معیار پول اندازه میگیریم، ثروتمندی در بخشهای دیگر اصلا به چشممان نمیآید. غافل از آن که پول، مفهومی ثابت است و این نگاه ما است که آن را معنا میکند.
» روانشناسی چگونه به ثروت نگاه میکند؟
روانشناسی ثروت، موضوع تازهای نیست. چندین روانشناس بزرگ در مورد رابطه بین انسان و پول، تحقیق کرده و کتابهای پرفروشی نوشتهاند. مثلا «آدریان فرنهام» دانشمندی است که در زمینه «اقتصاد رفتاری» کتابهای زیادی منتشر کرده است.
دو کتاب معروف او با نامهای «Psychology of Money» و «The New Psychology of Money» به طور اختصاصی در مورد روانشناسی ثروت و پول هستند. روانشناسی، ثروت را در بخشها گوناگونی مورد بررسی قرار میدهد؛ از رابطه بین ثروت و امنیت گرفته تا وسواس پولی همه در بحث روانشناسی ثروت گنجانده میشوند.
» گره کور ثروت و امنیت
یکی از اولین برخوردهای انسان با ثروت به موضوع امنیت باز میگردد. امنیت، موضوع بسیار مهمی است که در «هرم مازلو» بعد از نیازهای ابتدایی مثل غذا و خواب، در پله دوم قرار میگیرد. بدون وجود امنیت، هیچ استعدادی شکوفا نمیشود، احساس آرامش به یک رویای تابستانه تبدیل میگردد و تمام آرزوها به باد فراموشی سپرده میشوند.
ثروت با قدرتی که به همراه میآورد، میتواند احساس امنیت را برای ما و خانوادهمان ایجاد کند. امنیت را فقط از نظر محافظت جسمی و روحی یا گرفتن حق معنا نکنید. امنیت واقعی، یک خیال راحت است.
مثلا وقتی که به اندازه کافی غذا در خانه وجود دارد، فرد احساس امنیت میکند، وقتی سرپناهی دارد، میتواند به راحتی از خدمات پزشکی استفاده کند و حتی از احساس آرامش و شادیاش پاسداری کند، امنیت واقعی را احساس میکند.
خیال راحتی که داشتن یک حساب بانکی پُر پول در انسان ایجاد میکند با چیزهای انگشت شماری قابل تاخت زدن است. در روانشناسی ثروت، رابطه بین پول و امنیت کاملا مفید است مگر آن که خلافش اثبات شود. در واقع، زیادهروی در این احساس، میتواند در بعضی جنبهها سلامت روانی ما را تحت تاثیر قرار دهد. به برخی از این نمونهها توجه کنید:
- وقتی به بهانه امنیت به جاده خاکی میزنیم!
وقتی ذهنمان، کمبود پول را با از دست دادن امنیت برابر بداند، زمینه ایجاد واکنشهای روانی غیر منطقی در ما فراهم میشود. در نتیجه، هر کاری که لازم باشد برای جلوگیری از این رویداد خطرناک انجام میدهیم.
حتی گاهی سبک خرج کردنمان منطق و آیندهنگری خود را از دست میدهد. مثلا به شرکت در یک دوره آموزشی که میتواند ما را چند سال جلو ببرد «نه» میگوییم، اما به پیشنهاد سرمایهگذاری روی یک سهام بینام و بینشان، تنها به این دلیل که دوستمان حدس میزند در آینده رشد خوبی خواهد داشت، بیبروبرگرد، «بله» میگوییم.
ما ثروت را چیزی در نظر میگیریم که به درستی به کار رود، نه چیزی که در موردش فخر فروخته شود. در مورد فقر، هیچ کس لازم نیست از آن شرمسار باشد. شرم واقعی در این است که هیچ اقدام عملی برای رهایی از آن انجام ندهیم.
پریکلس، سیاستمدار برجسته
- برابر دانستن پول و اعتمادبهنفس
در این وضعیت، فقط وقتی احساس اعتمادبهنفس میکنیم که پول داشته باشیم. البته این حقیقت که توانایی ساختن پول را داشتهایم بدون شک بر اعتمادبهنفس ما میافزاید. اما وقتی این احساس از حد طبیعی خود بگذرد، کار را خراب میکند.
- پسانداز کردن بیحساب و کتاب
یکی دیگر از واکنشهای افراطی که روانشناسی ثروت به آن میپردازد، پسانداز کردن است. البته این مورد هم در وضعیت طبیعی، نه تنها اشکالی ندارد بلکه کاملا ضروری است. اما عدهای به خاطر ترس از دست دادن پول و امنیتی که به واسطه وجود پول برایشان فراهم شده، بیحسابوکتاب پسانداز میکنند.
در این شرایط، دو حالت پیش میآید. حالت اول این است که فرد بعد از پسانداز کردن افراطی، چون دیگر پولی برای رفع نیازهایش باقی نمانده، به اندوخته خودش دستبرد میزند. این کار نیز بار روانی منفی را برای او به همراه دارد.
حالت دوم این است که فرد با این هدف که دارد از امنیت خود و خانوادهاش محافظت میکند، واقعا به آن پول دست نمیزند، اما در عوض برای تهیه مایحتاج زندگیاش به سراغ پول قرض کردن یا خرید نسیه میرود؛ درست مثل کسی که با ماله کشیدن روی ترکهای یک دیوار خراب، بخواهد آن را سالم جلوه دهد. غافل از آن که پیشخوری، بدترین شکل خرج کردن پول است. به قول توماس جفرسون، هیچ وقت پول خود را قبل از اینکه آن را به دست آوری خرج نکن.
- بیخیالی پیشه کردن
وقتی داشتن امنیت را به پول گره میزنیم، فشار روانی زیادی را به خودمان وارد میکنیم. عدهای در برخورد با این فشار، تاب نمیآورند و برای خلاصی از آن، نگرششان نسبت به پول را تغییر میدهند.
آنها پول را نکوهش میکنند و نگه داشتنش را با چسبیدن به مال دنیا یکی میدانند. در نتیجه، یا دیگر تلاشی برای بهبود وضعیت مالیشان نمیکنند یا هر چه به دست میآورند را در عرض یک ساعت خرج میکنند تا خیالشان راحت شود. چون در آن صورت، دیگر پولی در حسابشان باقی نمانده که بخواهد به آنها فشار بیاورد!
» زمانی برای مطالعه خودمان
روانشناسی ثروت به ما کمک میکند تا با دید بازتری به خودمان نگاه کنیم و ریشه بسیاری از واکنشهای ناخواستهمان را بیابیم. وقتی علت یک ماجرا را درک کنیم، میتوانیم برای تغییرش راهکاری ارائه دهیم. در قسمت بعد، جنبههای دیگری از روانشناسی ثروت را با هم بررسی خواهیم کرد.
عالی عالی عالی