سؤالهای زیادی در مورد چیزهای ناشناخته جهان بیپاسخ باقی ماندهاند. اما چیزی که از همه پر چالشتر است، کشف ابعاد پنهان وجود خودمان است. شاید نزدیکترین غریبهای که هیچگاه نتوانستهایم آن را به خوبی بشناسیم، خودمان باشیم!
با این حساب، حرف کسانی که میگویند دیگران را به خوبی میشناسند، چقدر خندهدار به نظر میرسد. در این سری از مقالهها به سراغ یکی از بخشهای مهم وجودمان میرویم؛ بخشی که هر گونه اختلال در آن، ما را مسیر رسیدن به آرزوها و تجربه یک زندگی شیرین دور میکند؛ یعنی، عزت نفس.
» عزت نفس به چه معنا است؟
با وجود بحثهای زیاد بر سر تعریف دقیق این اصطلاح، میتوان عزت نفس را اینگونه معنا کرد: «احساس ارزشمندی، دوست داشتن خود و سبک نگاهی که انسان به خودش و تواناییهایش دارد.» وقتی از عزت نفس صحبت میکنیم، در واقع به این پرسشهای کلیدی پاسخ میدهیم:
- آیا من خودم را انسان ارزشمندی میدانم؟
- آیا خودم را دوست دارم؟
- به خودم احترام میگذارم؟
- آیا از فکر کردن به خودم احساس خوبی را تجربه میکنم؟
- آیا به تواناییهایم ایمان دارم؟
- آیا خودم را لایق موفقیت و پیروزی میبینم؟
- آیا احساس میکنم که کارهایم را به خوبی انجام میدهم؟
اگر خوب نگاه کنیم، عزت نفس، مفهومی در مسیر خودشناسی است. وقتی خودمان را بشناسیم یا حداقل برای شناختن خود، زمان و تلاشمان را صرف کنیم، به طور خودکار، پاسخ پرسشهای بالا را پیدا خواهیم کرد. اندازه ارزشی که برای خودمان قائل هستیم، این معنای واقعی عزت نفس است.
» عزت نفس و اعتماد به نفس چه فرقی با هم دارند؟
بسیاری از مردم و حتی برخی از سخنرانهای انگیزشی، اعتماد به نفس و عزت نفس را یکی میدانند و حتی آنها را به جای هم به کار میبرند. اما در حقیقت، موضوع خیلی عمیقتر از این حرفها است. در واقع، اعتماد به نفس، میوه عزت نفس است. بد نیست در این میان، به دو نکته مهم اشاره کنیم.
- با معجزه لبخند، کسبوکارتان را رونق دهید
- با استفاده از این راهکارها اعتماد به نفستان را افزایش دهید – قسمت دوم
نکته یک: ارزشمندی، واژه کلیدی عزت نفس است.
هر مفهومی که با ارزشمندی ترکیب شود، عزت نفس را تقویت میکند. اجازه بدهید مثالی در این مورد بزنیم. تصور کنید فردی که از درون، احساس ارزشمندی نمیکند، به عنوان مدیر یک بخش انتخاب شود. در این صورت، او به جای اینکه از تواناییاش برای رشد خود و گروهش استفاده کند، تلاش و انرژیاش را صرف دفاعی بینتیجه از خلاء درونیاش خواهد کرد.
شاید همه ما، نمونههای چنین مدیرانی را در واقعیت یا حتی نقشهای تلویزیونی دیده باشیم. کسانی که توانایی مدیریتی خود را با خشونت، سخت گرفتن و بازخواست کردن اعضای تیمشان ترکیب میکنند. چون میترسند دیگران هم مثل خودشان، ارزشی برای آنها قائل نباشند.
نکته دو: اعتماد به نفس، موضوعی کلی نیست.
مثلا نمیتوان گفت: «من اعتماد به نفس بالایی دارم.» چون همیشه باید چیزی برای داشتن اعتماد به نفس وجود داشته باشد. مثلا من اعتماد به نفس زیادی در طراحی دارم، شاید شما اعتماد به نفس اداره یک شرکت را داشته باشید یا اعتماد به نفس پختن یک کیک هفت طبقه. مهم نیست در چه موضوعی، مهم این این است که اعتماد به نفس باید در مورد یک هدف خاص تعریف شود.
اما عزت نفس اینگونه نیست. در واقع، عزت نفس، یک ویژگی بسیار مهم است که همه انسانها باید آن را داشته باشند وگرنه خودشان را به نابودی، پوچی و شکست میکشانند. تنها کسانی که عزت نفس بالایی دارند از زندگیشان نهایت لذت را میبرند. چون وقتی خودتان و تواناییهایتان را ارزشمند و قابل احترام بدانید، هیچ دری به رویتان بسته نخواهد ماند و هیچ مشکلی، توانایی ایستادن در مقابلتان را نخواهد داشت.
میتوان اینطور نتیجه گرفت، انسانهایی که با کمبود ارزشمندی و عزت نفس درگیر هستند، نه تنها خودشان بلکه دیگران را هم تحت فشار روحی قرار میدهند.
ارتباطی مستقیم بین میزان عزت نفس شما و سلامت شخصیتتان وجود دارد. هر چه بیشتر خود را دوست داشته باشید و به خودتان احترام بگذارید، بیشتر بقیه مردم را دوست خواهید داشت و به آنها احترام میگذارید.
برایان تریسی
» کمبود عزت نفس، چه چیزهایی را از ما میگیرد؟
میتوان گفت کمبود عزت نفس، ریشه بسیاری از مشکلات جامعه است. وقتی مردم به جای احساس ارزشمند بودن درونی که به آنها جسارت و شجاعت اقدام کردن میدهد، احساس حقارت و ناتوانی کنند، سروکله مشکلات تازهنفس پیدا میشود. در ادامه، چند مورد از آنها را با هم بررسی میکنیم.
- ضعف در تصمیمگیری
عزت نفس پایین باعث میشود تا ما نظر، فکر و شیوه نگاه دیگران به همهچیز را بر نگاه، فکر و نظر خود مقدم بشماریم. به این ترتیب، کار به جایی میرسد که کمکم استقلال خود را در تصمیمگیری از دست میدهیم و دیگران به جای ما تصمیم میگیرند. بدون شک، این اتفاق خوشایندی نخواهد بود. چون آنها در ۹۰ درصد موارد تصمیمهایی به نفع خودشان میگیرند و میروند و این ما هستیم که باید با عواقب این تصمیمهای گرفته شده روبهرو شویم.
- افراط و تفریط در انتقادپذیری
وقتی احساس ارزشمند بودن نکنیم، نمیتوانیم موضع درستی در مورد نقدهای دیگران بگیریم. مثلا وقتی کسی با قصد رشد و بهتر شدن وضعیتمان، کار یا رفتار ما را نقد میکند آن را نوعی توهین به خودمان در نظر میگیریم. از آن طرف، وقتی کسی نقدی ناعادلانه و غیر منصفانه به ما وارد میکند، چون قبل از همه، خودمان ارزشمندیمان را زیر سوال بردهایم، در نتیجه نمیتوانیم از خود و کاری که کردیم دفاع کنیم. در این ماجرا ما با یک گُل به خودی، بازی را به نفع حریفان واگذار کردهایم.
- مقایسه خود با دیگران
مقایسه کردن، یکی از ویژگیهای انسان بودن است که در ذاتش چیز بدی نیست. اما مرز بین مقایسه درست و غلط بسیار باریک است. به همین دلیل، بیشتر ما در مورد آن اشتباه میکنیم. کمبود عزت نفس نیز میتواند به این اشتباه دامن بزند. وقتی ارزشمندی ما نزد خودمان بهایی نداشته باشد، نمیتوانیم رشد کنیم و مدام درجا میزنیم.
در چنین وضعیتی، دیدن دوستان، همکلاسیها یا اعضای خانواده و فامیل که مثل یک جت در حال سبقت گرفتن از ما هستند، میتواند به داستان غمانگیز زندگی ما تبدیل شود. حتی اگر از درون احساس ارزشمندی نمیکنید، باز هم سعی کنید که فقط خود دیروزتان را با خود امروزتان مورد مقایسه قرار دهید.
نادیده گرفتن سرعت پیشرفت دیگران، آن هم وقتی که هر روز جلوی چشممان باشند، کار سختی است؛ اما شدنی است. وقتی بخواهید میتوانید چشمانداز نگاهتان را از دیگران برداشته و تنها به سوی خودتان متمرکز شوید.
هرگز خودت را با کسی مقایسه نکن. چون در آن صورت، به خودت توهین کردهای.
بیل گیتس
» به منظره روشن آینده سلام کنید
آینده ما روشن و چراغانی است یا سوت و کور و تاریک؟ هیچکس جز خودمان نمیتواند به این پرسش پاسخ دهد. چون هر قدم کوچکی که برمیداریم، نقشی تازه در زندگیمان میزنیم و همهچیز را از روند معمول خود خارج میکنیم. این قدرتی است که به عنوان یک انسان برای تغییر وضعیت موجود به ما داده شده است.
بازگشت به احساس ارزشمندی و ایمان دوباره به تواناییهایمان، یکی از همین تغییرها است که نمیتوان آن را کوچک خطاب کرد. کار ما با موضوع عزت نفس، هنوز تمام نشده و تازه داریم به بخشهای جالبتر آن میرسیم.
نظر شما چیست؟
- آیا از درون احساس میکنید که انسان ارزشمندی هستید؟ اگر قرار باشد به این موضوع امتیاز بدهید، از یک تا ۱۰ چه نمرهای به ارزشمندی خود میدادید؟
احساس زنده بودن، ربطی به نفس کشیدن ندارد. انسانهای زیادی در اطراف ما وجود دارند که تنها جسم خود را این طرف و آن طرف میکشند، زنده هستند اما زندگی نمیکنند؛ نفس میکشند اما از حضور لحظههایشان لذت نمیبرند.
میتوان کمبود عزت نفس را یکی از پررنگترین علتهای این وضعیت به حساب آورد. کسی که برای خودش ارزش قائل باشد به تواناییهایش اهمیت میدهد و اجازه نمیدهد لحظههایش بیآنکه حاصلی داشته باشند از کنارش بگذرند.
انسانهای بسیاری در این دنیا وجود دارند که از استعدادها، شایستگیها، تواناییها و مهارتهای چشمگیری برخوردار هستند. ولی چون خودباوری و آگاهی کافی ندارند، نمیتوانند کامیاب شوند و به خواستهها و اهداف خود برسند.
آنتونی رابینز
» ناپدید شدن استعدادها و کوچک ماندن مهارتها
ناپدید شدن استعدادها یکی از همان چیزها است. استعداد، گویی درخشان در وجود تکتک انسانهای روی زمین است. هیچکس بدون این هدیه، پایش را روی زمین نمیگذارد.
اما این هدیه درخشان از همان اول، پرنور و پیدا نیست. در بیشتر موارد، این گوی پر از رسوب است و باید با ابزار مخصوصی آن را صیقل داد. این ابزار، عزت نفس است. استعداد شما وقتی دیده میشود که به آن بها بدهید.
در حقیقت، رابطه مستقیمی بین استعداد شما و میزان عزت نفستان وجود دارد. به این ترتیب که هر چقدر عزت نفس شما قویتر و بیشتر باشد، استعداد شما هم بیشتر و قویتر خودش را نشان میدهد. عزت نفس به شما کمک میکند تا راحتتر فراز و فرود رشد استعدادتان را طی کنید. وقتی نزد خودتان عزیز باشید، بعد از هر زمین خوردن، بلند میشوید، خودتان را میتکانید و به راهتان ادامه میدهید.
» دور شدن از زندگی آرزوهایمان
یکی دیگر از چیزهایی که در اثر کمبود عزت نفس آن را از دست میدهیم، زندگی آرزوهایمان است. شاید شما هم کسانی را دیده باشید که انگار دکمه زندگی خود را خاموش کردهاند. کسانی که به خودشان اهمیت نمیدهند، به سر و وضعشان نمیرسند و کارهایی میکنند که غرور، عزت و شرافتشان را زیر سوال میبرد.
چنین افرادی، ارزشمندی خودشان را از یاد بردهاند. آنها فراموش کردند که چقدر مهم، تاثیرگذار و قدرتمند هستند. چون اطراف خود را با چیزهایی بیارزش، بیاهمیت و ناامیدکننده شلوغ کردهاند.
در نتیجه، فکر میکنند چیزهایی که اکنون میبینند، حقیقت زندگیشان است. آنها تسلیم شدهاند و زندگی خود را به دیگران واگذار کردهاند. شاید ارزشمندترین چیزی که با نداشتن عزت نفس از دست میدهیم، تجربه یک زندگی واقعی باشد.
» الگوهای ارزشی خودتان را بشناسید
قبل از آن که به سراغ روشهای افزایش عزت نفس برویم، باید به نکتهای بپردازیم. هر کدام از ما علاقههای به خصوصی داریم. در واقع، سطح ارزشهای متفاوتی در زندگیمان وجود دارد.
به همین دلیل، چیزی که برای ما ارزشمند است برای دیگران ارزش چندانی ندارد. مثلا دو نفر را در نظر بگیرید که یکی از آنها نقاشی رئال و دیگری عکاسی را دوست دارد.
برای کسی که نقاشی را دوست دارد، عکاسی کردن کار چندان ارزشمندی به حساب نمیآید. چون در الگوهای ارزشی او، کشیدن خطها و دادن جانی تازه به اشیای بیجان، از ارزش و اهمیت بالایی برخوردار است. از طرف دیگر، برای کسی که عاشق عکاسی است، نقاشی رئال کار چندان سودمندی به شمار نمیرود.
چون در الگوهای ارزشی او عکاسی جایگاه بسیار بالایی دارد. به همین دلیل، مقایسه کردن خودمان با دیگران یا دو نفر با یکدیگر، کار بیهودهای است. چون هر کدام از انسانها الگوهای ارزشی به خصوصی دارند و بر اساس آن ارزشهای درونی تصمیم میگیرند و عمل میکنند. پس، شاید مهمترین کاری که باید انجام دهید، پیدا کردن الگوهای ارزشی خودتان باشد.
» چگونه الگوهای ارزشی خودمان را پیدا کنیم؟
برگهای کاغذ بردارید و روی آن چیزهایی که برایتان ارزشمند به شمار میروند را یکی پس از دیگری بنویسید. بعد از نوشتن فهرستتان کمی فکر کنید و سپس، آنها را بر اساس اولویتشان مرتب کنید. چیزی که پیش روی شما است، سلسله مراتب ارزشهایتان است که باید به هنگام گرفتن تصمیمها و برداشتن قدمهای مهم زندگیتان آن را در نظر بگیرید.
» چه چیزهایی باعث افزایش عزت نفس میشود؟
شاید احساس عزت نفس، حلال تمام مشکلات نباشد اما نقشی بسیار پررنگ و غیرقابل حذف در زندگی ما ایفا میکند. داشتن این احساس قدرتمند به ما کمک میکند تا سختیها را به سرعت پشت سر بگذاریم و خود را به وضعیت طبیعی بازگردانیم. نتیجه تحقیقات روانشناسها نشان میدهد که انسانهایی با ارزش درونی بالا، دیرتر از بقیه دچار استرس میشوند و توانایی جالبی در حفظ آرامش خودشان دارند.
علاوه بر این، داشتن این احساس درونی به ما کمک میکند تا «میتوانم» را جایگزین «میتوانستم» کنیم؛ این یعنی رشد کردن، اعتماد به خود و اهمیت دادن به استعدادهای درونی. پس زمان گذاشتن و تلاش روی تقویت این احساس، کاری مهم و ارزشمند است. در ادامه به دنبال چند راهکار طلایی برای تقویت عزت نفسمان میگردیم.
راهکار اول: گفتگوهای درونیتان را موشکافی کنید
ما با خودمان حرف میزنیم؛ بعضیها کمتر و بعضیها. این گفتگوهای درونی بسیار مهم هستند. چون چیزهای زیادی را راجع به بخشهای پنهان درونمان به ما نشان میدهند. کمی فکر کنید. شما چگونه با خودتان صحبت میکنید؟ در گفتگویتان چه واژههایی را به کار میگیرید؟ مجموعه گفتگوهای ما با خودمان را میتوان در سه سبک کلی تقسیمبندی کرد:
- گفتگو از درون خودمان
- گفتگو در کنار خودمان
- گفتگو در مقابل خودمان
در مورد اول، ما در مقام اول شخص با خودمان صحبت میکنیم. مثلا میگوییم: «باید برم فلان جا…آخ آخ اینو جا گذاشتم!… این اینجا چی کار میکنه؟!» در این حالت، ما همانند یک شخصیت واحد، از درون خودمان به دنیا نگاه میکنیم و حرف میزنیم.
در مورد دوم، در مقام دوم شخص با خودمان صحبت میکنیم. در این حالت، گفتگوی ما دیگر حالتی درونی ندارد و ما از بیرون خودمان به دنیا نگاه میکنیم، موقعیتها را تحلیل کرده و با خودمان همفکری میکنیم. مثلا میگوییم: «تو باید اون پروژه رو برداری. خیلی بهت کمک میکنه…. اینقدر نوشابه نخور برای بدنت خوب نیست!»
و در مورد سوم، ما از جایی در مقابل خودمان با خودمان صحبت میکنیم. در مورد اول و دوم، گفتگوهای درونی ما، میتوانند سازنده و مثبت باشند. اما در مورد سوم، به مانعی برای خودمان تبدیل میشویم.
در چنین حالتی، خودمان را سرزنش میکنیم، به خودمان بد و بیراه میگوییم و ارزشی برای خودمان قائل نخواهیم بود. افزایش عزت نفس به حذف مورد سوم و جهتدهی هدفمند موردهای اول و دوم نیاز دارد.
چگونه با گفتگوهای درونی، عزت نفس خود را افزایش دهیم؟
در این مورد باید چند نکته ساده را رعایت کنید.
- همیشه یادتان باشد که شما بهترین طرفدار و دوست خود هستید.
- هرگز و تحت هیچ شرایطی، به خودتان بد و بیراه نگویید. اولین کسی که هرگز نباید در مقابلش تحقیر شوید، خودتان هستید!
- وقتی با خودتان صحبت میکنید، از واژههایی مثبت و نیروبخش استفاده کنید.
- در مکالمه با خودتان صادق باشید. اگر در حال انجام کار سختی هستید یا ماجرایی شما را ناراحت کرده است، با خودتان نگویید: «ناراحت نشو! این که چیزی نیست!» در عوض، خودتان را درک کنید و بگویید: «میدونم سخته، میدونم ناراحت کننده است. حق با توئه! اما اینم میدونم که میتونی از پسش بربیای…»
به همین سادگی میتوانید با گامهایی کوچک و واژههایی قدرتمند، قدمی بزرگ برای تقویت عزت نفس خودتان بردارید.
اولین قدم برای رشد، بهتر شدن و داشتن تجربههایی خاطرهانگیزتر پذیرفتن ارزش وجودی خودمان است. ما در زندگی معمولیمان نیز تنها برای چیزهایی وقت میگذاریم که میدانیم ارزشش را دارند. مثلا برای تماشای یک فیلم آموزشی وقت میگذاریم چون میدانیم که یاد گرفتن موضوعی کاربردی، چیزی است که ارزش زمان ما را دارد یا برای تفریح کردن در کنار خانوادهمان پول خرج میکنیم چون میدانیم این شادی شیرین ارزش پولمان را دارد. پس چطور ممکن است بدون این که ارزشی برای خودمان قائل باشیم، برای رشد و پیشرفتمان تلاش کنیم؟
تنها چیز ارزشمند واقعی، احساس درونی است.
آلبرت انیشتین
دومین راهکار: تجربه آینده در زمان حال
یکی از روشهای جالب، ساده و بسیار کاربردی برای افزایش عزت نفس، قرار گرفتن در موقعیتها قبل از روی دادن آنها در واقعیت است. به این ترتیب، بیدردسر و حاشیه، عزت نفس خود را تقویت خواهید کرد.
علاوه بر عزت نفس، نکتههای مثبتی مثل بهبود تصویر و اعتبار شما، رفتار سنجیدهتر، احساس تنش کمتر به هنگام رویارویی با موقعیتهای واقعی و دستیابی به نتایج مورد نظر، نتیجههای جانبی استفاده از این روش به شمار میروند. اجازه بدهید در طول یک مثال، این راهکار را با هم یاد بگیریم.
تصور کنید که قرار است فردا صبح برای گفتن یک حرف خیلی مهم پیش رئیستان – پدرتان، همسرتان، استادتان، همکارتان یا هر فرد دیگری – بروید. در این حالت، به طور طبیعی عصبی خواهید بود. چون نمیدانید طرف مقابلتان چه واکنشی از خودش نشان میدهد.
کاری که باید انجام دهید این است که خودتان را در آن موقعیت تصور کرده و چند روش مختلف را برای بیان حرفتان امتحان کنید. بعد از این که کمی در این مورد فکر کردید حالا باید ضبط صوت را روشن کرده و صدای خود را در حالی که دارید آن حرفها را به طرف مقابلتان میزنید ضبط کنید.
گام بعدی، گوش کردن به صدای ضبط شده خودتان است. چه میشنوید؟ یا بهتر است بگوییم، خودتان را چگونه میشنوید؟ از دید طرف مقابلتان به صدای خودتان گوش دهید. آیا لرزشی در صدایتان احساس میکنید؟ آیا حرفتان منطقی است؟ جاذبهای در لحن صدایتان وجود دارد؟ آیا خودتان با شنیدن دلیل و سبک صحبتتان، راضی میشوید؟
حالا دوباره این کار را تکرار کنید، اما این بار با لحنی متفاوت و دلیلهایی بهتر. آنقدر این کار را ادامه دهید تا نمره قبولی را از خودتان بگیرید. تکرار استفاده از این روش در موقعیتهای مختلف، عزت نفس و به دنبال آن اعتماد به نفس شما را در ابراز وجودتان و گفتن آنچه در ذهن دارید بسیار افزایش میدهد.
راهکار سوم: وانمود کنید که دارای عزت نفس بالایی هستید
وانمود کردن روشی است که بر خلاف ظاهرش، واقعا کارساز است. اگر کمی به زندگی خودمان نگاه کنیم میبینیم که در موارد زیادی از وانمود کردن استفاده میکنیم. مثلا وقتی ناراحت هستیم اما نمیخواهیم کسی این موضوع را بفهمد، وانمود میکنیم حالمان خوب است.
نکته جالب در مورد وانمود کردن این است که اگر ادامه پیدا کند و ما در هر موقعیتی، آن را با خودمان تکرار کنیم، کمکم از حالت مصنوعی، به چیزی طبیعی در وجودمان تبدیل میشود؛ چون آن را باور میکنیم و باور کردن، آغاز انقلابی در جسم و روح ما است.
بزرگترین ثروت، عزت نفس و بزرگترین میوه آن، استقلال است.
اپیکور، فیلسوف یونانی
راهکار چهارم: از زبان بدنتان استفاده کنید
شاید برایتان جالب باشد که بدانید، بیش از ۵۰ درصد از پیامهایی که به هنگام گفتگو و ارتباط با دیگران ارسال میکنیم، توسط زبان بدن و گفتگوهای غیرکلامی انتقال داده میشوند. بنابراین، شما میتوانید احساس ارزشمندی و عزت نفس خود را بدون گفتن حتی یک واژه به دیگران منتقل کنید. برای انتقال این احساس، کافی است چند نکته را رعایت کرده و آنها تمرین کنید.
میتوانید برای شروع تمرینهایتان از آینه استفاده کنید یا حتی شیوه حرکت خود را با دوربین ضبط کرده و با تمرین کردن، آن را بهتر و بهتر کنید و اما نکتهها:
- قوز نکنید
تمایل به جمع کردن بدن، یکی از وضعیتهایی است که به هنگام ضعف، ناراحتی یا داشتن احساسی ناخوشایند و اغلب به صورت ناخودآگاه از ما سر میزند. کاری که باید بکنید این است که این بار آگاهانه، خود را از این وضعیت خارج کنید، شانههایتان را صاف کرده، سرتان را بالا بیاورید و راست بایستید یا بنشینید.
- دست به سینه نباشید
بعضی از ما عادت داریم، موقع نشستن، دستهایمان را در هم گره میزنیم – دست به سینه مینشینیم – یا انگشتانمان را در هم قلاب میکنیم. چنین کاری این سیگنال را به ذهن شما میفرستد که: «من اضطراب دارم، نگران هستم و برای اینکه آن را از دیگران پنهان کنم، دستهایم را در هم گره زدهام.» گره دستها و انگشتانتان را از هم باز کنید. به عنوان یک پیشنهاد میتوانید آنها را روی هم بگذارید یا اگر در حالت ایستاده هستید، دستهایتان را کنار بدنتان در حالت آزاد نگه دارید.
- با فاصله از دیگران قدم برندارید
شاید شما هم کسانی را دیده باشید که به هنگام همراهی دیگران، با کمی فاصله نامعقول اما همچنان در محدوده آنها حرکت میکنند. چنین رفتاری، این پیام را به دیگران انتقال میدهد که: «من، آنقدرها هم مهم نیستم که بخواهم در جمع شما باشم و با شما گام بردارم؛ در واقع، خودم را خیلی ارزشمند نمیبینم.» معمولا مردها در چنین وضعیتی، دو دست خود را در جیبشان میکنند، کمی نامنظم و با سری به سمت پایین راه میروند.
خانمها نیز دو دستشان را به بند کیفشان آویزان میکنند و همانطور نامنظم راه میروند. هر وقت در چنین وضعیتی قرار گرفتید، به یاد مورد اول و دوم زبان بدن بیفتید، سر و شانهتان را صاف کنید و با خودتان بگویید: «من ارزشمند هستم. من اعتماد به نفس دارم.
من لیاقت بودن در کنار این آدمها را دارم. من چیزی از آنها کمتر ندارم.» سپس سرتان را بالا بیاورید، به آن جمع نزدیکتر شوید و محکم قدم بردارید. این کار به شما احساس بهتری میدهد و کمکتان میکند تا آنطور که واقعا باید باشید رفتار کنید. شما همیشه ارزشمند هستید، حتی زمانی که خودتان اینطور فکر نمیکنید.
تماسی بین دو جهان
جهان درون ما و جهانی که بیرون از جسممان وجود دارد، با هم در ارتباط هستند. به همین دلیل، احساس ارزشمند بودن درونی یا همان عزت نفس، موضوعی بسیار مهم است.
چون کسانی که برای ارزشمندی وجودشان زمان میگذارند، آن حقیقت را باور میکنند و با رفتارهایی که در اثر این باور از خودشان نشان میدهند، باعث ایجاد تغییراتی باور نکردنی در جهان پیرامونیشان میشوند. شاید بزرگترین نیاز ما، قبل از موفق شدن، ارزشمند شدن باشد. به قول انیشتین، سعی نکن انسانی موفق شوی، بلکه سعی کن انسانی ارزشمند شوی.
خیلی عالی بود خیلی
خیلی ممنونم😍❤️