مهم نیست شما کسبوکار کوچکی دارید یا یک شرکت بزرگ را اداره میکنید. باید بدانید که شرایط در بیزینس و کسبوکار هرگز ثابت نیست و شما باید هر لحظه توانایی حل مشکلات از پیش تعیین نشده و رهبری چالشهای جدید را داشتهباشید.
به عنوان یک مدیر، مسئولیتهای زیادی دارید که همگی باید به درستی انجام شود. از طرفی به تنهایی کار کردن و تصمیم گرفتن گزینه مناسبی برای رشد و پیشرفت نیست. در اینجا گزینه استفاده از یک کوچ مطرح میشود که میتواند به شما برای اتخاذ تصمیمات بهتر و نشاندادن راهحلهای بیشتر کمک کند. در این مقاله سعی کردیم به مسئله بیزینس کوچینگ (Business Coaching) بپردازیم و اطلاعات مفیدی در اختیار شما بگذاریم.
کوچینگ به چه معنا است؟
فدراسیون بینالمللی کوچینگ، ICF، که در سال ۱۹۹۵ تأسیسشده و در حال حاضر با بیش از ۳۵۰۰۰ عضو فعال در بیش از ۱۴۰ کشور، بهعنوان بزرگترین و معروفترین نهاد خودگردان کوچهای بینالمللی شناختهشده است، چنین تعریفی از کوچینگ ارائه میکند:
شراکتی با مراجعین که طی فرآیندی خلاق و تأملبرانگیز، آنها را ترغیب میکند تا از استعدادهای نهان حرفهای و شخصی خود، بیشترین استفاده را ببرند.
به مرور زمان و با تخصصی شدن بازارها و برای جذب بیشتر مخاطبین، کوچینگ نیز به حوزههای مختلفی تقسیم شد. مثل کوچ زندگی، کوچ سلامتی، کوچ کسبوکار یا کوچ مالی و…
کوچینگ و منتورینگ:
اصطلاح منتورینگ ریشه در ادیسه هومر دارد. در ادیسه، شخصیت منتور به تلماک توصیه و از او حمایت میکرد. تلماک پسر ادیسیوس آماده میشود تا مسئولیتهایی را در غیاب پدر به عهده بگیرد. تلماک از او برای کمکش سپاسگزاری میکند:
آقا از لطف شما سپاسگزارم. شما همانند پدری هستید که با فرزند خود صحبت میکند و من هیچ کلامی از آنچه را گفتید، فراموش نخواهم کرد.
تفاوت منتور و کوچ (Coaching and mentoring) در این است که منتورینگ یک بازه بلند مدت است که بر پایهی اعتماد و احترام ساخته شده است.
منتور یا استاد معمولا از فردی که از او کمک میخواهد بزرگتر و با تجربهتر است. استاد، دانش و خرد خود را به دانشجو ارائه میدهد. دانشجو چشم به استاد دارد و به دنبال راهنماییهای اوست. منتورها به کارمندان تازهوارد کمک میکنند تا اعتماد به نفس داشته باشند و چگونه وظایف خود را به درستی انجام دهند.
به طور کلی منتورها از طریق انتقال تجربه و در زمینه توسعه فردی فعالیت میکنند. درحالیکه کوچینگ یک قرارداد کوتاه مدت برای هدفی مشخص است؛ که در یک زمینه تخصصی به شرکت یا موسسهای کمک میکند.
کوچ مهارتهای تخصصی دارد که از آن برای رسیدن به هدف استفاده میکند.
چه تفاوتی بین بیزینس کوچ، کوچ اجرایی و کوچ سازمانی وجود دارد؟
چیزی که میان این کوچها متفاوت است افرادی هستند که کوچ با آنها کار میکند. کوچهای اجرایی با مدیران اجرایی و مدیران ارشد که در شرکتهایی با اندازه متوسط و بزرگ هستند کار میکنند. این کوچها را سازمانها و بعضی مواقع خود مدیران به کار میگیرند.
کوچهای سازمانی هم با مدیران عامل شرکتهای کوچک تا بزرگ کار میکنند. کوچهای سازمانی معمولا کارمندان را در راستای اهداف سازمان راهنمایی میکنند. آنها همچنین نقش شریک استراتژیک را برای مراجع بازی میکنند.
بیزینس کوچها میتوانند با صاحبان کسبوکار و مدیران واحدهای مختلف شرکتها و کارآفرینان در دنبال کردن اهداف همراهی کنند. نقش کوچها بسته به نقش مراجع در شرکت میتواند از تعادل بین کار و زندگی تا اهداف مشخص کاری مثل افزایش فروش ۵۰ درصدی متغیر باشد.
روش کوچینگ از کوچ این تقاضا را ندارد که حتما در زمینه تخصص انتخاب شده تجربه داشته باشد؛ ولی به دو دلیل مهم این انتظار در بازار شکل گرفته است:
- داشتن تجربه در این حوزهها به درک و همدلی با جایی که مراجع از آن میآیند به خصوص از لحاظ فرهنگ و زبان کمک میکند. کوچ سازمانی که هرگز در مورد شاخصهای عملکرد یا در مورد عناصر برنامههای استراتژیک چیزی نشنیده است با چالشهای بیشتری در مسیر خود روبهرو میشود.
- دومین دلیل مهم، بازاریابی است. عبارتی در حرفه کوچینگ وجود دارد که میگوید همه انواع کوچینگ پس از گذشت سه جلسه، همان کوچینگ زندگی میشوند. شاید شما برای افزایش فروش شرکت دعوت به کار شده باشید اما شما به سرعت درمییابید که جلسات، بعد از مدتی در مورد روابط، ارتباطات و تعادل میان کار و زندگی و دوبرابر کردن فروش است.
مزایای استفاده از بیزینس کوچینگ
- دریافت مشاوره، یک کوچ میتواند ابزار و ترفندهایی را که از آنها استفاده کرده و موفق شده را به شما ارائه دهد.
- کوچ مانند یک ناظر بیرونی به ایدهها و نظرات شما نگاه میکند و در مقایسه و تصمیمگیری به شما کمک میکند.
- کوچ میتواند شما را از منطقه امن خود خارج کند و برای یک مرحله جدید تشویقتان کند. بخصوص اگر شما یک مدیر درونگرا هستید.
- از طریق ارتباطهای کوچ با افراد دیگر، فرصتهای شبکه ارتباطی شما نیز رشد میکند. هرچه بیشتر با افراد همفکر درگیر شوید، بیشتر یاد خواهید گرفت و موفق میشوید.
- میزان تمرکز شما بیشتر میشود. وقتی انسان بخواهد روی چند موضوع مختلف به طور همزمان کار کند دچار استرس و سردرگمی میشود و فشار کاری زیادی حس میکند. یک کوچ به شما تصویر بزرگی ارائه میکند که باید روی مناطق خاصی از آن کار کنید و شما کسی را دارید که سختی کار را با او قسمت کنید.
- کوچ کمک میکند تا شما بهتر متوجه شوید که چگونه هر حرکتی که انجام میدهید یک قدم بیشتر به اهدافتان نزدیک میشوید.
- دیدن همه راهحلها برای حل مشکل برای شما دشوار است. کوچ میتواند ایدههایی بدهد که شاید شما به آن فکر نکرده باشید.
- مزیت مهم دیگر این است که شما یک دوست تجاری مطمئن خواهید داشت و به سود بیشتری میرسید.
افراد مشهوری که از کوچینگ (مربی زندگی) استفاده کردهاند:
- نیا لانگ (Nia long): بیش از بیست سال است که بازیگر است. او میگوید که به دلیل کار با مربی زندگی خود (life coach) یاد گرفته است که چگونه یک زندگی کامل و خوشبخت داشته باشد.
- دنی بونادوچ (Dany bonaduce): بازیگر و کمدین آمریکایی در سالهای گذشته زندگی ناخوشایندی داشت که شامل مصرف مواد مخدر، بیخانمانی و فرار از قانون بود. او با استفاده از مربی زندگی، خودش را محور زندگی قرار داد و تغییرات بزرگ مثبتی برایش اتفاق افتاد.
- بیل کلینتون (Bill clinton): در زمان ریاست جمهوری خود به دنبال راهنماییهای تونی رابینز به عنوان مربی و دیگر مربیان بود تا بتواند بهترین تصمیمات را برای شهروندان و آینده کشور بگیرد.
چه کسی میتواند یک بیزینس کوچ عالی باشد؟
تیمورمیری، مدیرعامل و بنیانگذار شرکت MTMI یک مستر کوچ (MCC) مورد تأیید فدراسیون بینالمللی کوچینگ ICF درجواب این سوال میگوید:
پنج گروه از متخصصان حرفههای مختلف وجود دارند که احتمال بیشتری دارد که بیزینس کوچ شوند. یک بیزینس کوچ به صاحبان کسبوکار، مدیران عامل و مدیران سازمانها بهوسیله درونبینی و حمایت برای مواردی از قبیل افزایش فروش، توسعه مهارتهایشان، راهبری کسب و کارشان یا مدیریت بهتر تیم خودشان کمک میکند.
آنها در نقش یک ساندینگ بورد (sounding board = اصطلاحا به کسی گفته میشود که به ایدهها و صحبتهای شخصی گوش میدهد و دیدگاه و نظرات خیرخواهانه خود را ارائه میکند.) عمل میکنند. سؤال میپرسند و به شما یادآوری میکنند که کجا میتوانید برای به دست آوردن عملکرد بهتر (شخصی یا کسبوکار) تمرکز کنید.
بنابراین چه کسانی میتوانند برای افرادی که در کسبوکارها هستند و از آن نفع میبرند، الهامبخش باشند؟ پاسخ این سؤال این است: درحالی که هرکسی میتواند با آموزش و اقدامات صحیح تبدیل به یک بیزینس کوچ شود ولی متخصصانی وجود دارند که مهارتهای خاصی برای کوچینگ در دنیای کسب وکار دارند.
این متخصصها، میتوانند بیزینس کوچینگ عالی ارایه بدهند:
۱- مشاوران مالی
مشاوران مالی برای پروژهها و ارتباطات بلندمدت مناسب هستند. آنها درک چگونگی ایجاد روابط قوی با مشتریان خود بر پایه اعتماد و احترام متقابل را دارند. علاوه بر این، مشاوران مالی میدانند که چگونه کسبوکارها کار میکنند و میتوانند، صاحبان کسبوکارها را قادر به مشاهده بازار خود از یک دیدگاه تازه نمایند.
۲- حسابدارها
حسابدارها اعداد و ارقام را خوب درک میکنند و در مورد ایدههایی که روی کاغذ خوب به نظر میرسند، نقطه کور ندارند (همه جوانب آن را میبینند). به این معنی که آنها قادر به گوش دادن به نیازهای مشتریان خود هستند بدون اینکه وارد راهبردهای تجاری جدید و هیجانانگیز شوند (حتی گاهی اوقات مخاطرهآمیز). این ویژگیها میتواند برای حسابدارانی که در مسیر بیزینس کوچینگ هستند مفید باشد زیرا طبیعت تحلیلی و محتاطانه میتواند به آنها در گوش دادن به مشتری و پرسیدن سؤالهای مناسب برای انجام اقدام سریع کمک نماید.
۳- صاحبان کسبوکار
صاحبان کسبوکار چه صاحبان فعلی چه آنهایی که بازنشسته شدند یا در حال بازنشستگی هستند میتوانند بیزینس کوچهای خوبی باشند. آنها درک مناسبی از ابتدا و انتهای اجرای یک کسبوکار دارند (از ورود تا خروج) و دیگر صاحبان کسبوکار به آنها اعتماد دارند.
صاحبان کسبوکار بهعنوان یک کوچ، توانایی ساختن این ذهنیت که «وجود دارد و انجامشده است» را دارند؛ و این موضوع اعتبار آنها را در ذهن مراجعین تقویت میکند. درحالیکه همچنین از مهارتهای جدید در جهت قدرت دادن به دیگر صاحبان کسبوکار برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند.
۴- مشاوران کسبوکار
مشاوران کسبوکار شبکه قدرتمندی از مشتریان بالقوه دارند و این توانایی را دارند که کوچینگ را به مجموعه مهارتهای فعلی خود اضافه کنند. آنها همچنین دارای مهارت لازم برای کسبوکار و درک نحوه ارتباط با صاحبان آن هستند. در عوض، آنها در موقعیتی سخت قرار دارند تا مهارتهای کوچینگ را بیاموزند و سپس آنها را در کسبوکار فعلی خود اعمال کنند یا از مشاوره به کوچینگ بهراحتی نقلمکان کنند.
۵- مدیران
مدیران، دیگران را درک میکنند و میدانند چگونه با افراد و تیمها ارتباط مؤثر برقرار کنند. آنها در نقش یک ساندینگ بورد (sounding board) عالی هستند و در گوش دادن به نیازهای دیگران با حفظ تعادل در همدلی و حرفهای بودن، مهارت دارند. این ویژگیها بهخوبی به بیزینس کوچینگ کمک میکند، زیرا مدیران مهارتهای ذاتی برای کسانی که نیاز به یک هدایت مؤثر دارند را در اختیار دارند.
یک کوچ موفق دارای چه تواناییهایی است؟
مهارت اول، گوش دادن: توجه کنید که این فقط به معنای گوش دادن به سخنان گفته شده نیست بلکه گوش دادن به سخنان نگفته شده نیز است. یک کوچ حرفهای با پرسیدن سوالاتی عمیق شما را متوجه آن چیزی میکند که در ذهن شما است ولی آن را نمیبینید.
مدل GROW چهار سطح مهارت گوش دادن را مشخص میکند:
- گوش دادن با توجه (Attentive Listening): توجه کامل به کسی
- گوش دادن دقیق (Accurate Listening): درک کامل مسئله
- گوش دادن تاییدآمیز (Emphatic Listening): قدردانی از احساسات شخص مقابل درباره مسئله مورد نظر.
- گوش دادن مولد (Generative Listening): درک کامل مسئله در حال حاضر که به شما امکان میدهد سوالاتی برای شفاف شدن موضوع بپرسید.
مهارت دوم، سوال کردن: انواع مختلفی سوال وجود دارد. کوچ از حس کنجکاوی خود، خوب استفاده میکند. سوالاتی که عموما کوچها از مراجع خود میپرسند:
- چه چیزی مانع تو میشود؟
- چه چیزی آموختهای؟
- بدترین/ بهترین اتفاقی که ممکن است رخ بدهد چیست؟
- چه چیزی در ذهن تو است؟
- به چه نقطهای میخواهی برسی؟
مهارت سوم، تهیه گزارش: اولین مهارتی است که یک کوچ از آن استفاده میکند. با گزارش، موانع و ترسهای شخصی مراجع شناسایی میشود و همچنین به کوچ این امکان را میدهد تا سوالاتی چالشی و سختتر بپرسد.
نکته مهم این است که انتخاب کوچ مثل دوستیابی است. برخی افراد وجود دارند که شما نمیتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید. اگر احساس میکنید که نمیتوانید با هم یک گزارش تهیه کنید، بهتر است خیلی سریع این موضوع را اعلام کنید و کوچ جایگزین پیدا کنید.
مهارت چهارم، همدلی: دانیل گلمن که مفهوم «هوش هیجانی» را بیان کرد، اظهار داشت که : همدلی مهمترین مهارت مردم است. او میگوید همدلی یک مهارت مهم ارتباطی است، اما میتوان آن را به راحتی فراموش کرد زیرا ما بیشتر بر روی عملکرد شخص متمرکز میشویم. همدلی کمک میکند در درک نیازهای شخص دیگر، دیدگاهها و احساسات. همدلی باعث ایجاد اعتماد و رابطه دوسویه میشود.
همچنین لازم به یادآوری است که همدلی با همدردی بسیار متفاوت است. وقتی همدلی میکنیم خودمان را در جایگاه شخص مقابل قرار میدهیم. به اصطلاح، چند قدمی با کفشهای او راه میرویم تا بفهمیم از چه مسیری عبور کرده است. لزوما احساس او را نخواهیم داشت اما دیدگاه شخص را به موضوع درک میکنیم. در مقابل، همدردی برای سختیهایی که شخص آن را تجربه کرده احساس دلسوزی یا غم و اندوه میکنیم.
مهارت پنجم، ارزیابی دائم: کوچ همیشه در حال ارزیابی است. ارزیابی کارمندان شرکت، ارزیابی مشتریها، ارزیابی بازار، ارزیابی تصمیمات گرفته شده و نتایج حاصل. و از همین ارزیابیها پیشنهادات بهتری را ارائه میکند.
- باورها و افکاری که مانع از افزایش ثروت شما میشود
- ثروت هماهنگ چیست و چگونه میتوان به آن رسید
- منظور از روانشناسی ثروت چیست؟
- اعتماد به نفس چیست؟
- فن بیان چیست؟
نتیجه گیری
بیزینس کوچ، یک حامی قدرتمند در کنار شما در هر قدم از مسیر موفقیت است. در کشورهای در حال توسعه میزان استفاده از بیزینس کوچینگ به نسبت، کمتر از کشورهای توسعه یافته است. ولی هر روز موضوع استفاده از کوچینگ بیشتر گسترس پیدا میکند. قطعا داشتن اطلاعات درست و کافی دربارهی این موضوع به مدیران و صاحبان کسبوکار کمک میکند تا اگر تصمیم گرفتند از یک کوچ استفاده کنند، بدانند چه فاکتورهایی را مد نظر قرار دهند.
بسیار عالی و کاربردی
بسیار زیبا و کامل بود
واقعا لذت بردم